انشا صفحه ۹۱ کتاب نگارش یازدهم یکی از موضوع های فعالیت (۱) را انتخاب کنید ابتدا زمان مکان علت و مدت سفرتان را بنویسید سپس صحنه هایی از آن سفر را در خاطراتتان جست و جو و تجسم کنید و بنویسید صفحه ۹۱ کتاب نگارش یازدهم 

انشا بکارگیری زمان مکان نگارش یازدهم

انشا درباره زمان و مکان پایه یازدهم

انشا آزاد درمورد زمان و مکان پایه یازدهم

موضوع : لمس تجربه ای شیرین

اواخر اردیبهشت است. در باغ قدم می زنم و محو زیبایی های اطراف شده ام. قدم هایم را به طرف نرده ها بر میدارم، از نرده های باغ می پرم و به شالیزار های پشت باغ که برای همسایه هاست می رسم. از روی مرز های باریک عبور میکنم, هوای صبحگاهی خنک و تازه است و طراوت بی نظیری دارد. شالیزارها تاجایی که چشم کار میکند می رسند. چند بار زیر پایم خالی میشود و بخاطر باریکی مرزها نزدیک است تعادل خود را از دست بدهم و در شالیزار بیفتم اما خودم را کنترل می کنم. یک دست پرنده مهاجر که از نقاط سردسیر آمده اند از بالای سرم عبور می کنند و وسوسه شکار را در دلم زنده. احساس میکنم زمان بیش از حد راکد شده و نمیگذرد, مسیری که همیشه به یک چشم به هم زدن تمام میشد حالا بسیار طولانی شده. تلاش میکنم مسیر باقی مانده را همینطور آرام طی کنم و لذت ببرم؛انگار این مرزهای باریک تا ابد ادامه دارند و تمام نمی شوند. خورشید بالا آمده وبر شالیزار نوروگرما می پراکند. عرق گرم روی پیشانی ام نشسته اما احساس خستگی و گرما نمی کنم. زمین چسبنده است و آب سرد، کف پاهای م را که تا ساق در آن فرو رفته اند خنک می کند, این خنکی به قلبم هم می رسد و حس قشنگی را که در دل است، پمپ می کند و تا سرانگشتانم می رساند. دست هایی مشغول به کاراند؛دستهایی که گل ها را زیرورو می کنند و رشته های سبز وکوچک را یکی یکی درکنار هم می نشانند. نمی دانم اینجا برنج می کارند یا عشق را رشته رشته کنار هم می نهند تا ریشه یابد؟! به طرف رود می روم, روی زانو می نشینم و دستم را در آب فرو می کنم. آب شفاف و روشن است و رود می خروشد. زیباست؛دلنشین و پاک و جاری. . . درست مثل زندگی، درست مثل شیرینی یک خواب و درست مثل لمس تجربه ای شیرین !

انشا آزاد زمان و مکان نگارش یازدهم

موضوع انشا : باغ

به نام خدایی که تمام برگ های درختان جهان را افرید به نام خدایی که شگفتی را افرید مانند درختان آب برگ ها و. . . جایی را میشناسم که در فصل بهار مانند بهشت است درختان تنو مند و قدرت مند که نشانه ی عظمت خداوند است تا چشم کار میکند سبز است سبز سبز سبز شاپرک ها با خوشحالی اینطرف و آن طرف می پرند گویا آنها هم مانند طبیعت زنده شده اند در همان جا فصلی را میشناسم که نامش زمستان است سرد سرمایی که تمام وجودت را میگیرد اما وقتی به انجا نگاه میکنی به شاخه هایی که رویش سفید شده از درون گرم میشوی مثل فنجان چایی که در زمستان توی برف در دست داری در همان جا فصلی را میشناسم تابستان نام دارد به شدت فصل شادی است بچه ها در باغ به اینطرف و ان طرف میپرند و با توپ های پلاستیکی خود که رنگ های مختلف دارند بازی میکنند و دخترانی هستند که با موهای دوطرف بافته شده با دو چرخه هایشان در دل باغ ها چرخ میزنند و میخندند در همان باغ فصل زیبایی است فصل شگفتی های افرینش خداوند عظیم فصل پاییز فصل رنگ فصل زندگی فصل عُشاق فصل قدم زدن های بی بهانه تنها یا با یک دوست صمیمی فصل خش خش صدا دادن برگ ها به زیر پاهایتان فصل یک لباس پاییزه ای که عجیب میچسبد که بپوشی فصل زیبایی این زیبایی ها را میتوان همه جا دید ولی این زیبایی هایی که توصیف کردم توصیف باغیست که تمام فصل ها زیباست باغ تنها جایی است که همه ی زیبایی ها را دارد باغ را دوست دارم باغ را دوست داشته باشیم و از زیباییهایش لذت ببریم.

نظر شما در مورد این انشا چه بود ؟ نظر بزارید.


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : انشا ,زمان ,مکان ,یازدهم ,زیبایی ,تمام ,نگارش یازدهم ,کتاب نگارش ,زمان مکان ,پایه یازدهم ,یازدهم موضوع ,مکان نگارش یازدهم ,کتاب نگارش یازدهم
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Heather Amber وبلاگ مجتمع مسکونی 600 واحدی سعیدیه همدان معرفی کالا یلدا مارکت مشهد درس وبلاگ عکس ها مدرسه شهید مصطفی خمینی (ره) دستجرد آینه خودرو بهترین آهنگ پیشواز پارچه فروشی قماش شب